آوای ترس بر شهر طنین انداز
عقاب مرگ هر لحظه کودکی
زنی
نوجوانی
را می رباید
از این جمع بهت زده .......
و حسرت در دل می نشاند
فرش خیابان ها همه خون
اشک چشم ها همه سیل
لرزش ترس فریاد خشم نعره نفرت
و بعد سکوت
سکوت از سر درد
باز گلی پرپر شد...........
هیاهو بر سرچه؟
ضجه ناله فریاد
کجاست فریاد رسی ؟
باز محرم شدو دلها شکست
از غم زینب دل زهرا شکست
باز محرم شد و لب تشنه شد
از عطش خاک کمرها شکست
آب در این تشنگی از خود گذشت
دجله به خون شد دل صحرا شکست
قاسم ولیلا همه در خون شدند
این چه غمی بود که دنیا شکست
باز تاریخ تکرار خواهد شد.دوباره خداوند آسمانها در سرمای زمستان آفتاب سوزان عاشورا را به آسمان فرا میخواند تا به خورشید بگوید به خودت نبال و به صورت برافروخته امام حسین،بندهی من نگاه کن.ببین که چگونه از شوق وصال یار سرشار از نشاط و صلاوت است.پروردگار به آب میگوید که به خودت مغرور نباش که اگر نباشی انسان میمیرد.مگر نمیبینی که امام حسین و یارانش برای رسیدن به من تو را هم فراموش کردند!حسین.فرزند رسول خدا.پسر فاطمه و علی.برادر حسن.جلوهی حضور خدا روی زمین.علت قرار آسمان و زمین به مانند پدر و جد و برادرو فرزندان خلفش.جایی شنیدم که دانشمندی گفت هنر جلوهای از عشق است.پس امام حسین هم هنر خداوند است.چون عشق خداست و امام حسین جلوهی او
|
· طورى کار کنید که انگار نیازى به پول ندارید،
· طورى عشق بورزید که انگار هرگز آزرده خاطر نشدهاید،
· طورى برقصید که انگار هیچکس شما را نمیبیند،
· طورى آواز بخوانید که انگار هیچکس صداى شما را نمیشنود،
· و بالاخره طورى زندگى کنید که انگار زمین، بهشت است.
بازهم دوشنبه شد و دل من بهانه می گیرد. بهانه می گیرد برای این که دوباره خودم باشم. با تمام کودکی هایم.
پس من و کودکی هایم چکار کنیم. هیچ جایی برای ما نمانده.
بهتر نیست امروز در رختخواب بمانم و فقط رویای کودکی هایم را ببینم؟
اینطوری بزرگ تر ها فقط از تنبلی من می نالند و بس.........................